اشاره: گفتگو با مهندس شهرام عليزاده مديرعامل شركت آلوم كاردينه (آلوكد) البته هم سهل است و هم ممتنع، سهل است و آسان از اين حيث كه صريح و شفاف نظراتش را مطرح ميكند، دشوار است وقتي كه بخواهيد بحث و گفتگو را به چالشهاي كارشناسي و فني و مهندسي و معماري بكشانيد. او که از قضا در کنار مهندسی عمران شهری(شهرسازی)، معماري نیز خوانده، تجربه زيادي در اجراي ساختمان به ويژه نماهاي ساختماني مدرن دارد. سختكوش است و خوش برخورد. اين دومين گفتگوي پنجره ايرانيان با مديرعامل شركتي است كه در تنگناي تحريمها و دست اندازهاي اقتصادي، تحقيق و توسعه و خلاقيت و نوآوري را چاره ساز ميبيند. اين گفتگو البته در دو محور مشخص دنبال شد، محور نخست با موضوع روند فعاليتها و پيشرفتهاي شركت آلوكد در يك سال اخير و چگونگي عبور از دشواريها و برنامههاي پيش رو و محور دوم گفتگو كه در شماره بعد چاپ خواهد شد، به چالشهاي كارشناسي مطرح شده در ارتباط با نماهاي ساختماني در شهرهاي ايران پاسخ ميدهد و توضيح ميدهد كه چرا بايد نگاههاي مبتني بر افراط و تفريط را كنار گذاشت. بخش نخست اين گفتگو را بخوانيد:
بگذاريد به موضوعي اشاره كنم كه در ماههاي اخير دغدغه بسياري از مسولان و متوليان مديريت شهري شده و گاه این اظهارنظرها موجبات نگراني مردم و فعالان صنعت ساختمان را فراهم آورده است. بهانه اين سخن تصميمهاي نهايي نشده و اظهارنظرها در ارتباط با نماهاي شهري و نماهاي ساختمان است به نحوي كه در شماره اخير نشريه پنجره ايرانيان در گزارشي از آخرين تصميم شوراي اسلامي شهرتهران اشاره شده بود كه گويا قرار است تا مديريت شهري پايتخت، تكليف جديدي را براي سامان دادن به وضعيت معماري شهر و نماهاي شهري تعيين كند. ابتدا به عنوان يكي از شركتهاي فعال در زمينه نماهاي شهري و ساختمان صريح ميگويم كه فعالان و مهندسان و كارشناساني كه در زمينه نماهاي شهري و ساختمان فعاليت جدي دارند، بسيار علاقهمند هستند تا به مسوولان شهرداريها و مقامات تصميم گيرنده دولتي براي رسيدن به اجماع نظر كمكهاي فني و كارشناسي لازم را ارائه كنند.
پرسش كليدي اين است كه تبديل كلانشهرها به شهري با معماري مدرن و البته برخوردار از عناصر معماري و فرهنگ ايراني و اسلامي چگونه شدني است؟ از اين رو ضرورت دارد تا قبل از هرگونه تصميمگيري براي وضع مقررات مربوط به نماهاي شهري و ساختمان تعريف دقيقي از الگوي مطلوب با استفاده از نظرات كارشناسان ارائه شود. زیرا برخي نسبت به نماهاي شيشهاي يا كامپوزيت انتقاد دارند كه اين نماها استاندارد نيست، انرژي را هدر ميدهد، نماي شهر را خشن جلوه ميدهد و … اما وراي ايراد كارشناسي بر اين انتقادهاي كلي مهم اين است كه طراحي و نماهاي ساختمان بايد متناسب با آخرين فناوريهاي جديد و يافتههاي پژوهشي مبتني بر تجربه موفق در ديگر كشورهاي پيشرفته جهان انجام شود به نحوي كه هم ساختمانها سبكتر ساخته شود و هم استفاده بهينهتري از انرژي صورت گيرد. به ويژه اينكه كشور ما جزو كشورهاي داراي پتانسيل زلزلهخيزی است و لذا، ضرورت ايجاب ميكند تا قبل از هرگونه تصميمگيري بر اساس پيشداوريهاي كارشناسي نشده درباره بايدها و نبايدهاي الگوي مطلوب نماي شهري و پوسته خارجي ساختمانها با كاربرديهاي مختلف اداري، تجاري، مسكوني، آموزشی و … بحث و گفتگو انجام پذيرد.
سوال مهمي دارم از انتقادكنندگان از نماهای مدرن! مگر ساختمانهايي كه اخيرا در اثر زلزله تخريب شده است، عمدتا به دليل استفاده از مصالح و اسكلتهاي ساختماني قديمي ضربه نديدهاند؟ نكته تأسفبار اينكه در همين زلزله اخير در مناطقي از آذربايجان شاهد اين بوديم كه برخی بنا های بازسازي شده يا ساخته شده با مصالح سنتي دوباره در اثر پس زلزلهها فروريخت، بدون اينكه كسي بپرسد چرا نبايد در ساختوساز بناهاي آسيبديده از زلزله از آخرين تكنولوژيها و فناوريها و مصالح نوين استفاده شود؟ از سوي ديگر بسياري از نماها و پوستههاي خارجي ساختمان در كشورهايي چون ژاپن زلزلهخيز با مقياس ريشتر بالاتر، مورد استفاده قرار ميگيرد، بدون اينكه كمترين آسيب جاني و مادي به شهروندان اين كشور وارد شود و جالب اينجاست كه نماهاي ساختماني مدرن در شهرهاي اروپايي و كشورهاي پيشرفته بيشتر مورد استقبال قرار گرفته است، آنهم دستكم به دو دليل مشخص؛ نخست سبكتر شدن ساختمانها و كاهش ضريب آسيبپذيري آنها دربرابر بلاهاي طبيعي و حتي آتشسوزيهاي احتمالي و دوم به خاطر بهرهوري بالاي انژري در اين ساختمانها. اما اينكه چرا ما نميخواهيم از دستاوردها و تجربههاي موفق جهاني بهره ببريم؟ جاي سوال دارد.
بديهي است كه كمتر كسي را ميتوان سراغ گرفت كه بر ضرورت و اهميت حفظ عناصر فرهنگ ايراني و اسلامي در طراحي شهري و نماهاي ساختمان در كشور تأكيد نداشته باشد، وليكن اختلاف اين است كه در نبود الگوي مشخص و بيتوجهي به الزامات طراحي شهري و فناوريهاي نوين در نماي ساختمان، تصميمگيري شود و اين تلقي نادرست ملاك عمل قرار گيرد كه اصولا معماري نوين با اصول معماري اسلامي و ايراني مغايرت دارد. به نظر نگارنده، اختلاف در برداشتها نبايد باعث اين شود كه استفاده از نوآوريها و تجربه ديگر كشورها به معناي مغايرت با فرهنگ معماري كشور قلمداد شود و كار به جايي برسد كه معماري سنتي وجه غالب شود و حكم دهند كه همه نماهاي ساختمان بايد نزديك به هم يا مشابه همديگر باشد. به واقع پوشاندن لباس متحدالشكل بر تن ساختمانها، به معناي نفي تنوع و نوآوري است و كمكي به احياي اصول بنيادين معماري اسلامي و ايراني نخواهد كرد و اين رويكرد كه الگوي مطلوب معماري و نماي ساختمان بازگشت به سبك و سياق گذشته است، در حكم پاك كردن صورت مساله است و سليقه تنوعطلبي شهروندان را مخدوش ميسازد. يكسانسازي و سنتي كردن نماهاي ساختمان روح جامعه را از بين ميبرد در حالي كه زنده بودن معماري ايراني و اسلامي در گرو پيوند با معماري نوين و بهره جستن از تجربه و تخصص ديگران هم ميتواند باشد و بايد پذيرفت كه هیچ وقت نمیشود جلو معماری نوین و نوآوری را گرفت.
پيشنهاد ميشود به جاي برخورد سلبي با نماهاي مدرن و بي انضباطيهاي احتمالي در وضعيت پوسته خارجي ساختمانها، كارشناساني را به خدمت گرفت تا سبكهاي جديدي از معماري و نماي ساختمان را بر اساس فنآوريها و نوآوريها و تجربههاي جديد با استفاده از عناصر فرهنگي كشور معرفي كنند و به تدريج ما شاهد سبكهاي تلفيقي باشيم كه هم اصول نوين و الزامات فني دانش معماري را شامل شود و هم از سوي ديگر مولفههاي فرهنگ اسلامي و ايراني به صورت بومي شده را مدنظر قرار دهند. از اين منظر طراحي نماي یک مرکز فرهنگی اسلامی با نمای مدرن نه تنها مردود قلمداد نميشود كه ميتواند و بايد به عنوان يك الگو مطرح شود.
يك نكته مهم درباره ابهامهاي مطرح شده در ارتباط با نماهاي شيشهاي و كامپوزيت اين است كه انتخاب هر نماي ساختمان بسته به سليقه، بودجه و طراحي ساختمان صورت ميگيرد و نبايد دامنه انتخاب نما را محدود كرد، بلكه بايد آسيبهاي هر نما را شناسايي و در صدد رفع آنها برآمد. بديهي است كه ميتوان اذعان كرد شاید 30 یا 40 درصد از پروژههاي ساختماني، واقعا نیازی به اجرای نماي کامپوزیت ندارند و اصلا از حيث زيباييشناسي مناسب نيست كه نماي يك ساختمان مسكوني كامپوزيت باشد. اما انتخاب نماي كامپوزيت براي ساختمانهاي اداري و تجاري افزون بر مطابقت جنبههاي زيبايي شناختي با كاربري ساختمان باعث سبكتر شدن و حتي ايمنتر شدن نماي ساختمان خواهد شد.
شايد يك گزينه اين باشد كه بسته به كاربري هر ساختمان و جغرافياي مناطق شهري گزينههاي مطلوب براي نماي ساختمان را به مردم معرفي كرد. همين مساله در ارتباط با نماهاي شيشهاي هم مصداق دارد. بنابراين نبايد صفر و صد به مساله نگاه كرد. امروزه ما با شكلگيري دانشي به عنوان مهندسي نماي ساختمان به عنوان يك گرايش تخصصي مواجه هستيم كه براي سازندگان، مالكان و متقاضيان متناسب با نياز، سليقه، بودجه و فضاي جغرافياي اطراف ساختمان، گزينه مطلوب را طراحي و معرفي ميكنند. اتفاقا در نماهاي شيشهاي افراد و كارشناسان خبره درباره نوع انتخاب مصالح زيرساخت نما، نوع شيشه و اجرا و نصب، محاسبات دقيقي را انجام ميدهند كه هم بحث ايمني نماهاي شيشهاي در برابر مخاطرات احتمالي را در نظر ميگيرند و هم در بحث مصرف انرژي كليه الزامات را مدنظر قرار ميدهند. بنابراين اين تلقي كه نماهاي شيشهاي خطرآفرين و تهديدآميز است را نبايد جدي گرفت. اگرچه اين بدين معنا نيست كه تمام نماهاي شيشهاي كه در گوشه و كنار كشور اجرا شده است، از نظر ايمني و مصرف انرژي بدون نقص هستند. بديهي است در صورتي كه شیشهها به صورت سکوریت و لمینت مسلح شوند، اشکالی ایجاد نخواهند كرد.
خلاصه كلام اينكه اختلاف نظر برسر نماهاي شهري و پوسته خارجي ساختمانها همواره وجود داشته و خواهد داشت. اما مهم اين است كه به درك مشترك و تصويري شفاف از الزامات فني و مهندسي بهينهتر و متناسبتر با جغرافياي شهر، منطقه و محل ساختمان دست پيدا كنيم و نخواهيم فقط به استناد مقررات و در راستاي اعمال حاكميت توسط سازمانها و نهادهاي مسوول در زمينه ساختمان الگويي را به جامعه تحميل كنيم. شايسته است كه همه دست به دست هم دهيم و در يك فضا و بستر كارشناسي و تخصصي و به تدريج در جهت رسيدن به الگوي مطلوب گام برداريم و بدانيم كه الگوي مطلوب براي نماي ساختمانها نه به معناي الگوبرداري صرف از الگوي ديگر كشورها و نه به معنای نفي تجربههاي موفق و پيشرفته جوامع ديگر است. اين پرونده هميشه باز است و اميد كه به جاي تقابل و برخورد قهري، راه تعامل و برخوردهاي اثباتي را در پيش گيريم.
كارشناس سازه و کارشناس ارشد شهرسازی
مديرعامل شركت آلومكاردينه (آلوكد)
WhatsApp us